۱۳۹۲ فروردین ۹, جمعه

فزرندان خدا

یوحنا باب ۱۳
۳ عیسی‌ با اینکه‌ می‌دانست‌ که‌ پدر همه‌ چیز را به‌ دست‌ او داده‌ است‌ و از نزد خدا آمده‌ و به‌ جانب‌ خدا می‌رود، ۴ از شام‌ برخاست‌ و جامه‌ خود را بیرون‌ کرد و دستمالی‌ گرفته‌، به‌ کمر بست‌. ۵ پس‌ آب‌ در لگن‌ ریخته‌، شروع‌ کرد به‌ شستن‌ پایهای‌ شاگردان‌ و خشکانیدن‌ آنها با دستمالی‌ که‌ بر کمر داشت‌. ۶ پس‌ چون‌ به‌ شمعون‌ پطرس‌ رسید، او به‌ وی‌ گفت‌: “ای‌ آقا تو پایهای‌ مرا می‌شویی‌؟” ۷ عیسی‌در جواب‌ وی‌ گفت‌: “آنچه‌ من‌ می‌کنم‌ الان‌ تو نمی‌دانی‌، لکن‌ بعد خواهی‌ فهمید.” ۸ پطرس‌ به‌ او گفت‌: “پایهای‌ مرا هرگز نخواهی‌ شست‌.” عیسی‌ او را جواب‌ داد: “اگر تو را نشویم‌ تو را با من‌ نصیبی‌ نیست‌.” ۹ شمعون‌ پطرس‌ بدو گفت‌: “ای‌ آقا نه‌ پایهای‌ مرا و بس‌، بلکه‌ دستها و سر مرا نیز.” ۱۰ عیسی‌ بدو گفت‌: “کسی‌ که‌ غسل‌ یافت‌ محتاج‌ نیست‌ مگر به‌ شستن‌ پایها، بلکه‌ تمام‌ او پاک‌ است‌. و شما پاک‌ هستید لکن‌ نه‌ همه‌.” ۱۱ زیرا که‌ تسلیم‌کننده‌ خود را می‌دانست‌ و از این‌ جهت‌ گفت‌: “همگی‌ شما پاک‌ نیستید.”


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر